دهکده ی جهانی
من نه مرد عشقم نه هلاک رفاقت فقط یه دل میخوام تو دنیا که رو قولش بمونه تا به قیامت زندگی زیباست زشتی های ان تقصیر ماست در مسیرش هر چه نازیباست تدبیر ماست زندگی اب روانی است روان می گذرد انچه تدبیر من وتوست همان می گذرد من فرزند عشق....متولد محبت....ساکن سماوات....مقیم ملکوت هستم....من از مهاجران مرزهای ملکوتم......ایل من از سرزمین های ازلی به کوهپایه های ابدی مهاجرت کرده است.....من در سرزمین ستاره ها به دنیا می آیم و در کرانه خورشید ها خاموش می شوم چه زیبا بود وصف لحظات نوشتن ، وصف لحظات زاییده شدن یک جمله ، چه زیبا بود وصف لحظات کوتاه بودن و با هم بودن و چه زیبا تر لحظات بلند کردن دست به سمت آسمون ِ آبی ِ بی کران برای تو می نویسم : دیدگانم برای این آمده اند تا تو را تماشا کنند. برای تو می نویسم : قلب من برای این آمده است که تو رو بستاید. برای تو مینویسم : به جای دسته گل بزرگی که فردا بر قبرم نثار می کنی. من امروز به تو نیاز دارم نه فردا...... تا مرز وفا پرید جز عشق ندید گفتند باش امّا آبی باش، گفتند زندگی کن امّا درست باش، گفتند بخند امّا بخندون، گفتند گریه کن امّا در تنهایی خود، گفتند دردودل کن امّا با سایه ی خود، گفتند عاشق شو امّا دل نبند، گفتند عاشق کن امّا دل نشکن. ولی هیچکس نمی داند آنها چه گفتندو ما چه کردیم. به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد salam be tamame dostane khobam. man ghazal e saremi hastam. felan 16sal daramva yazd zendegi mikonam. man weblogi ro tartib dadam baraye dostane javan va nojavanam ke omidvaram ke khosheton biyad. mohtaviyate in weblog danestaniha, matalebe jaleb va khandani, axhaye ziba va... omidvaram ke khosheton biyad khoshhal misham ke agar pishnahad nazari dashtin dar khosose behtar shodane in weblog mano bi bahre nazarin. felan bye
برای تو می نویسم : لبانم برای این آمده اند تا نام تو را فریاد کنند.
برای تو می نویسم : دستهایم برای این آمده اند تا به دور تو حلقه شوند.
برای تو می نویسم : گامهایم برای این آمده اند که به سوی تو بشتابند.
برای تو می نویسم : دل من برای این آمده است که تو را در خود بنشاند.
برای تو می نویسم : جان من برای این آمده است که به پای تو قربان شود
امروز با شاخه گل کوچکی یادم کن.
بجای سیل اشکی که فردا بر مزارم می ریزی.
امروز با تبسم مختصری شادم کن.
.
آنجا که غزل چکید جز عشق ندید
یک لحضه خدا نشست در چشم دلش
هرجا که سرک کشید جز عشق ندید
به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد
و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
با پندار درخشان و گفتار ستوده و کردار نیک صحن حیات خود را درنوردید
هم خود از زندگی کامیاب شوید و هم به دیگران بهره رسانید
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |