دهکده ی جهانی
من که بروم، این قصه هم تمام می شود. تو می مانی و تمام قیل و قال این قصه... در کنج این تنهاییت می نشینی و چای می نوشی... به عمری که بی من گذشت خواهی اندیشید. به قلبی که شکستی به عشقی که باور نکردی و خوشبختی ای که تباه کردی! فلانی جان زمانی که من بروم از پس این قصه، باز هم دلتنگت خواهم ماند "دلتنگ دست هایی که گونه هایم را نوازش کرد"... m.m
نوشته شده در شنبه 93/2/20ساعت
10:0 عصر توسط فاطمه چیت ساز نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |